با کتاب پردازان

وبلاگی در زمینه آموزش مجازی

با کتاب پردازان

وبلاگی در زمینه آموزش مجازی

شد خزان گلشن آشنایی

شد خزان گلشن آشنایی

بازم آتش به جان زد جدایی

عمر من ای گل طی شد بهر تو

وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی‌وفایی

با تو وفا کردم تا به تنم جان بود

عشق و وفاداری با تو چه دارد سود

آفت خرمن مهر و وفایی

نوگل گلشن جور و جفایی

از دل سنگت آه

دلم از غم خونین است

روش بختم این است

از جام غم مستم

دشمن می پرستم

تا هستم

تو و مست از می بچمن چون گل خندان از مستی بر گریه من

با دگران در گلشن نوشی می من ز فراغت ناله کنم تا کی

تو و چون می لاله کشیدنها من و چون گل جامه دریدن‌ها

ز رقیبان خواری دیدن‌ها

دلم از غم خون کردی چه بگویم کردی

دردم افزون کردی

برو ای مهر و وفا عاری برو ای عاری ز وفاداری

که شکستی چون زلفت عهد مرا

دریغ و درد از عمرم که در وفایت شد طی

ستم به یاران تا چند جفا به عاشق تا کی

نمی‌کنی ای گل یکدم یادم که همچو اشک از چشمت افتادم

تا کی بی‌تو بود از غم خون دل من

آه از دل تو

گرچه ز محنت خوارم کردی با غم و حسرت یارم کردی

مهر تو دارم باز

بکن ای گل با من هر چه توانی ناز

هر چه توانی ناز

کز عشقت می‌سوزم باز
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد